حرف هایی برای نگفتن

هرچی آرزوی خوبه مال تو...

حرف هایی برای نگفتن

هرچی آرزوی خوبه مال تو...

مردی می آید ز خورشید

درچنین قرنی بلاخیز،درشب تاریک تردید
 یک نفر با قلب من گفت:مردی می آید ز خورشید

مردی می آید ستم سوز،درنگاهش موج دریا
شیر مرد بیشه بیشه عشق،مرد مردستان طاها

میرسد آن غایب آخر،در بهاری نو رسیده
شب شکافی همچو حیدر،دستش از جنس سپیده

میرسد از خطه نور تا فروزد جان شب را
 شعله تیغش بسوزد،پرده ایوان شب را

مردی از نسل محمد،بر تنش شعلای طوفان
زین و برگ اسبش از خون،آخرین منجی انسان

مردی از دنیای بهتر،روحش از آیین برتر
در گلویش نینوایی است،اوج پرواز کبوتر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد