دیشب به نیت تو تفالی به حافظ زدم.چه شیرین دلم را آرام می کند:
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
نازها زان نرگس مستانهاش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش
راست می گفت : توکل باید...
آقای گرامی عکس این یادداشت باز نمیشه.
جالبه چند بار صفحه رو باز کردم نشد. ولی همین که نظر قبلی رو ارسال کردم عکس بلافاصله باز شد!!
سلام
ببخشید یادم رفته بود عکس رو کم حجم کنم...واسه همین دیر باز می شد
خیلی زیباست
من این شعر رو خیلی دوست دارم مخصوصآ این مصرع رو
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش