دشمنی...!

لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت :  آری
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می آید آیا از زبانی این همه  شیرین
 
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری

نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق ازعیار افتاده در این عصرعیاری

تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
 
بشرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری

چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما ! پرده برداری


صدایی ازصدای عشق خوشتر نیست٬ حافظ گفت
اگرچه بر صدایش زخمها زد تیغ تاتاری