حرف هایی برای نگفتن

هرچی آرزوی خوبه مال تو...

حرف هایی برای نگفتن

هرچی آرزوی خوبه مال تو...

لوزان

ﻟﻮﺯﺍﻥ؛
ﻣﺤﻞ ﺍﺧﺬ ﺗﺼﻤﻴﻤﺎﺕ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ،
ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﻗﻢ ﻣﻲﺧﻮﺭﺩ،
ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ...
ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻣﻦ،
ﻫﻤﻪ ﺷﺮﻭﻁﺕ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻢ
ﺣﻘﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻤﻴﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ؛
ﺗﺎ ﺗﻌﻠﻴﻖ ﻛﺎﻣﻞ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﻤﻲﺧﻮﺍﻫﻲ ﭘﻴﺶ ﺭﻓﺘﻢ !
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﺳﺎﺯﻱ ﻛﺮﺩﻡ ...
ﺍﻣﺎ،
ﺗﻮ،
ﺑﻪ ﺗﺤﺮﻳﻢﻫﺎﻱ ﻳﻚﻃﺮﻓﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩﻱ ...
و ﺑﺮﺍﻱ ﻣن
ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ
ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺰﻳﻨﻪ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ،
ﭼﺸﻢﻫﺎﻱ ﺗﻮﺳﺖ !!

قدم زدن

گاهی وقت ها هست که می خوای میون تنهایی خودت قدم بزنی ..... به دلتنگی هات فکر کنی خودت رو سرزنش کنی بقیه رو محکوم کنی به خدا شکایت کنی .... بعد به خودت بگی درست میشه.... بعدش بلند شی و با یه لبخند بری سمت خونه

دستم را بگیر

خداوندا" ! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛ میان این دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.!"خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد"بلندم کن"....

 

رسیدن

گاه می رویم تا برسیم ، کجایش را نمیدانیم ، فقط میرویم تا برسیم
بی خبر از آن که همیشه رفتن راه رسیدن نیست
گاه برای رسیدن باید نرفت.باید ایستاد و نگریست
باید دید. شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت می کند
باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده
گاه رسیده ای و نمی دانی
و گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ای
مهم رسیدن نیست ، مهم آغاز است
که گاهی هیچ وقت نمی شود
و گاهی می شود بدون خواست تو